نقش قصههای قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

راضیه برزگر؛ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی razieh.barzegar@gmail.com

سمیه کاظمیان؛ استادیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی kazemian_somaye@yahoo.com

چکیده

آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت. قرآن که معجزة پیامبر اسلام و آخرین و درعین‌حال کامل‌ترین کتاب آسمانی است سرشار از قصه است که از سرگذشت پیامبران و اقوام پیشین و به زبان قصه برای مسلمانان نقل‌شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه کودکانه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و در نهایت به شیوه‌ها و تکنیک‌های قصه‌پردازی در قرآن پرداخته می‌شود. کودک به اقتضای نزدیکی  به فطرت پاک الهی، از شنیدن قصه لذت می‌برد و به‌طور غیرمستقیم، جوهر وجودش شکل می‌گیرد. ازآنجاکه قرآن «احسن القصص» است، چنانچه قصه‌های آن به نحو مقتضی و متناسب با سن کودک بیان شود، موجب علاقه‌مندی نسل جدید به قرآن خواهد شد، چراکه در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

مقدمه

قرآن کریم به‌عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه وحی الهام گرفته، گنجینه‌ای منحصربه‌فرد و در میان همه کتب الهی بی‌رقیب است. با توجّه به اینکه عامّه مردم، کمتر می‌توانند از قرآن کریم و مفاهیم آموزنده آن مستقیماً استفاده کنند، قرآن کریم با عباراتی ساده و قابل‌فهم برای عموم مردم به بیان سرگذشت پیشینیان پرداخته و با اشاره به علّت هلاکت یا سعادت آنان، نیل به هدف مقدّس، یعنی عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان را آسان‌تر نموده است.

قصّه و داستان‌گویی مهم‌ترین وسیله و ابزار کتب آسمانی برای تبشیر و انذار بوده است. بدون تردید، طبع انسان به شنیدن و خواندن سرگذشت‌ها و قصّه‌ها، رغبت و میل فراوان دارد و قرآن کریم، اولین کتابی است که نقل داستان‌های‌ و سرگذشت‌های واقعی پیشینیان را در راه تربیت و ارشاد مردم به‌کار گرفته و از این میل و رغبت طبیعی، در راه هدایت آنها بهره‌برداری کرده است (سایت شهر مجازی قرآن کریم، 1389).

قرآن کریم همواره به‌عنوان چراغ روشنایی‌بخش راه سعادت بشری، نویدبخش بوده است و از راه‌های مختلف همچون: انذار، بشارت، وعده، وعید، تمثیل، توصیف، إخبار، حکایت و بیان قصّه، در پی این بوده است که قاطبه انسان‌ها را به‌سوی راه سعادت ابدی هدایت کند. تاریخ و نقل سرگذشت پیشینیان و ذکر عاقبت آنها‌ و ذکر علّت گرفتاری‌ها و شقاوت، یا راحتی و سعادت آنها‌، تأثیر به‌سزایی در چگونگی طی این راه دارند. در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

قصه در لغت

واژة «قصه» مصدر عربی از ماده قَصَصَ، یُقصُصُ و به معنی دنبال کردن اثر و ردپای کسی یا حیوانی آمده است. معانی ثانوی دیگری چون: بیان کردن، گفتن، داستان‌سرایی، نقل کردن نیز در فرهنگ‌ها یاد شده است.

از میان معانی واژة قصه، شاید بهترین معنی که با اصل کار قصه‌گویی مطابقت دارد و با نظریه‌های قصه شناسان نیز هماهنگ است، همان معنی دنبال کردن است. دنبال کردن در معنای مجازی، نه به‌طور حقیقی، مثل دنبال کردن رد پای یک آهو یا یک دزد، بلکه دنبال کردن مجازی حوادث و ماجراهایی است که برای یک شخصیت یا شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد (پشت‌دار، 1390).

شنونده به هنگام توجه به وقایع قصه در هر شرایط سنی و علمی – فرهنگی که باشد، آنچه او را برمی‌انگیزاند تا حوادث قصه را دنبال کند، همانا حس کنجکاوی و ولع به این است تا بداند که سرانجام قهرمان داستان و نتیجه ماجراها به کجا خواهد کشید؛ یعنی شنونده دائماً از خود یا از راوی می‌پرسد: بعد چه؟ (and then)، در زبان عربی قَصَصَ دقیقاً با این اصطلاح لاتین تناسب معنایی و کاربردی دارد (رهبر، 1389). قصه، به‌طور اجمال، پیگیری و ردیابی آثار گذشته و گذشتگان است. همان‌گونه که چند جای قرآن، گذشته از بحث قصه، از خود واژه قصه به معنای» پیگیری و ردیابی آثار گذشته استفاده شده است (حسینی و محدثی، 1381).

قصه در اصطلاح

در زمان حال، اصطلاح قصه به معنای عام در بیشتر متون ادبی بر آنچه در ادبیات قدیم آمده است، مانند افسانه، حکایت و سرگذشت اطلاق می‌شود (میر صادقی، 1377). قصه قالبی از انواع ادب شفاهی (عامیانه، فرهنگ مردم) است که ساختاری ساده و ابتدایی دارد و حوادث آن حول یک ماجرای ساده دور می‌زند، اصل قصه روایت سادة آن ماجراست. وجه تمایز قصه با حکایت در دو نکته است: حکایت در زمان و روزگاری مشخص اتفاق افتاده است، ولی قصه مقید به برش زمان نیست، دیگر آنکه حکایت حتماً متضمن یک پیام اخلاقی یا نکته‌ای اجتماعی است که قصه ممکن است حامل چنین پیامی باشد و ممکن است صرفاً به‌قصد سرگرمی گقته می‌شود (پشت‌دار، 1390). معنای اصطلاحی دیگر قصه این است که در آن تأکید بر حوادث خارق‌العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم‌ها و شخصیت‌ها است.

قصه و قصه‌گویی امروزه علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوه‌ای برای آموزش و یادگیری کودکان است و از آن در کلاس‌های آموزشی و اتاق‌های بازی و خواب کودکان استفاده می‌شود (ندافی قلعه شیری، 1388).

قصه‌گویی، عبارت است از: هنر یا حرفه نقل داستان به‌صورت شعر یا نثر که شخص قصه‌گو آن را در برابر شنوندة زنده اجرا می‌کند. داستان‌هایی که نقل می‌شود، می‌تواند به‌صورت گفت‌و‌گو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارها همراه باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنت‌ها، مذهب، آداب قهرمانی‌ها و غرور قومی به‌وسیله قصه‌گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد (حجازی، 1384).

قصه‌گویی در کشور ما سابقه‌ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط‌جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه‌های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه‌گویی در طول دوران و به‌ویژه در نظام‌های آموزشی کم‌رنگ شود. همچنین به قصه‌گویی هنوز به‌عنوان یک فن نگاه نمی‌شود و در نظام آموزش‌وپرورش جایگاه شایسته‌ای برای قصه‌گویی به چشم نمی‌خورد. بسیاری از علاقه‌مندان به این فن، به تجارب خود متکی هستند و کمتر با روش‌های علمی و اصول قابل قبول این فن آشنایی دارند.

اهمیت قصه و قصه‌گویی

قصه و قصه‌گویی، خود قصة آشنای همة انسان‌ها در همة روزگاران و جامعه‌هاست. انسان‌ها در سفر، غم و شادی، تنهایی و خلوت و در جمع و حتی در گیرودار جنگ و بحرآنها‌ی زندگی با قصه همراه و مأنوس بوده‌اند، همین است که قصه را همزاد انسان دانسته‌اند و نخستین قصه‌ها را به نخستین روزهای زندگی انسان در زمین بازگردانده‌اند.

قصه تنها، فاتح دنیای کودکان نیست، بلکه بزرگ‌سالان نیز لحظة شنیدن قصه، درست مثل کودکان، با قصه جاری و همراه می‌شوند و صمیمیت و صفای کودکانه می‌یابند. نوشته‌اند که مصریان قدیم همراه با بزرگان و به‌ویژه فرعونیان، قصه‌گویی دفن می‌کردند تا برای او قصه بگویند و غم تنهایی و غربت را در قبر فراموش کنند. پادشاهان ایرانی، قصه‌گویانی داشته‌اند. شهرزاد قصه‌گو در هزار و یک‌شب نمونه‌ای از این قصه‌گویان است. در هفت‌پیکر نظامی دختران افسانه‌گو، بهرام گور را به قصه‌های خویش میهمان می‌کنند. نقش قصه در تربیت انسان تا بدان‌جا است ها‌ست که کتاب‌های آسمانی با شیوه‌ای خاص داستان‌هایی را برای تذکر، هدایت و ارشاد مطرح کرده‌اند. تورات، انجیل و قرآن سرشار از داستان‌های انبیاء، اقوام و تمدن‌هایی است که آمده‌اند و رفته‌اند و زندگی آنها چراغ راه دیگر انسان‌ها شده است.

شاید نخستین قصه، قصه آدم و حوا باشد که با فریب شیطان، از بهشت خدا رانده شدند. شاید حضرت آدم (ع) به‌عنوان اولین قصه‌گو، بارها قصه رانده شدن خویش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عبرت بگیرند و فریب نخورند (رحمان دوست، 1377). آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت (حنیف،1384). مسلماً علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است، زیرا خداوند از زیر و بم آفریدة خود دقیقاً آگاه است و در تمام کتاب‌های آسمانی به زبان قصه با انسان سخن گفته است.

قرآن آخرین کتاب آسمانی مملو از قصه‌ها و تمثیل‌هایی است که لباس سخن حقّ پوشیده‌اند و ماجرای اقوام و مردم گذشته را برای مسلمانان و مخاطبانش نقل می‌کند تا عبرت حاصل آید و تجربه تلخ گذشتگان طغیان‌گر و عاصی، دوباره تکرار نشود.

انواع قصه‌ها

در مورد انواع قصه‌ها، شش گونه قابل‌تصور است: تاریخی، واقعی، تمثیلی، اسطوره‌ای، نمادین و غیبی.

  1. 1. قصه تاریخی؛ قصه‌ای است که محتوا و ماجرای آن در یکی از هنگامه‌های تاریخ محقق شده باشد. قصه تاریخی، بیانی تاریخی و دقیق دارد و به ذکر جزئیات می‌پردازد.
  2. 2. قصه واقعی؛ قصه‌ای است که در وقتی از اوقات روزگار محقق شده، اما دارای بیان ریز جزئیات نیست و ماجرای تحقق‌یافته در ظرف زمانی را بازگو می‌کند (که ما معتقدیم قصه‌های قرآن از این نوع هستند).
  3. قصه تمثیلی؛ برای آوردن ضرب‌المثل از قصه تمثیلی می‌توان یاد کرد که تخیلات یک نویسنده، به آن افزوده می‌شود و رنگ و لعاب به خود می‌گیرد تا مَثَل خود را عرضه کند و مخاطب نتیجه اخلاقی بگیرد.
  4. قصه اسطوره‌ای؛ فرق قصه اسطوره‌ای با تمثیلی این است که اسطوره‌ای یک دروغ محض و یک تخیل کاملاً ناب است. باید توجه داشت که این اسطوره با اسطوره‌ای مثل شخصیت اسطوره‌ای – که در کتب جدید نوشته شده، مثل فلان نماد و فلان پهلوان - فرق دارد و نباید در اینجا مشتبه شود.

اگر بخواهیم مثالی برای قصه اسطوره‌ای بیاوریم، می‌توانیم به شاهنامه فردوسی اشاره کنیم که قهرمانان قصه‌اش واقعیت خارجی نداشته و به معنی مطلق، تخیل بوده‌اند. اسطوره بر سبیل تمثیل نیست و تحققش بسیار دور از ذهن است.

  1. قصه نمادین و سمبلیک؛ قصه رمزی و سمبلیک به قصه‌ای گفته می‌شود که مبتنی بر عناصر نمادی باشد مثل فلان رنگ و فلان حیوان که در فرهنگ‌های مختلف، نمادی از مظاهر مختلف است؛ و قصه‌ای که مبتنی بر چنین عناصری باشد، قصه نمادین نامیده می‌شود.
  2. قصه غیبی؛ به قصه‌ای گفته می‌شود که محتوا و ماجرایش در جهان شهود تحقق پیدا نکرده است و مربوط به عالم غیب است. در مباحث مختلف و مفصلی که شده، برخی خواسته‌اند تمام این انواع شش‌گانه را به قصه‌های قرآن نسبت دهند.

با اندک تأملی در قصه‌های قرآن در می‌یابیم که این دسته‌بندی‌ها برای قصه‌های قرآن باطل است و در قرآن فقط قصه‌های واقعی داریم ولاغیر! حتی قصه تاریخی هم در قرآن نیست از گونه‌های قصه فقط می‌توان قصه واقعی را برای قرآن تصور نمود (حسینی و محدثی، 1381).

ویژگی قصه چیست؟

قصه اگر به‌مثابةک اثر هنری تلقی شود (که چنین است) باید مانند هر اثر هنری دیگر سه ویژگی زیر را دارا باشد:

الف) باید نوآوری داشته باشد. در قصه باید نسبت به نوع معمول و پیش‌پا افتاده، بدعت و نوآوری وجود داشته باشد که همگان قادر به آن نباشند (و همان‌گونه که می‌دانید تحدی در همه‌جای قرآن و حتی قصه‌هایش وجود دارد).

ب) زیبایی ساختاری داشته باشد؛ یعنی از حیث جمالی باید زیبا باشد.

ج) از لحاظ نحوه بیان، قدرتمند باشد، یعنی قدرت تعبیر و نحوه بیانش به‌گونه‌ای باشد که بتواند از دیگر تعبیرهای هنری ممتاز شود.

این سخن که در قصه‌های قرآن هر سه ویژگی فوق وجود دارد، ادعای درستی است، چراکه از نوآوری و زیبایی ساختاری و قدرت تعبیر برخوردار است (حسینی و محدثی، 1381).

معیارهای انتخاب قصه

داستان، محور یک تجربه اصیل قصه‌گویی است، چراکه بدون داستان، قصه‌گویی وجود ندارد؛ همچنین آماده کردن داستان نیز مقوله دیگری است که قصه‌گو باید به آن توجه خاصی داشته باشد. منبعی که قصه‌گو برای انتخاب کردن داستان در اختیار دارد، پهنه ادبیات شفاهی و مکتوب جهان است. او باید به جمع‌آوری قصه‌هایی متناسب باشخصیت و سبک خاص خود بپردازد و برای انتخاب قصه به سؤالات زیر جواب دهد:

  1. آیا داستان، قصه‌گو را برمی‌انگیزاند؟
  2. آیا دوست دارد دیگران را در آن سهیم کند؟
  3. آیا او می‌تواند از عهده گفتن این داستان برآید؟
  4. فضا و محتوای داستان با شخصیت قصه‌گو متناسب است؟
  5. آیا این قصه برای گفتن مناسب است یا خواندن آن برای بچه‌ها بهتر است؟
  6. آیا این قصه با گروه سنی شنوندگان متناسب است؟
  7. آیا طول قصه برای شنوندگان مناسب است؟
  8. آیا برای خردسالان طولانی و یا برای بزرگ‌سالان کوتاه نیست؟ (ناظمی، 1385).

ارزش‌های تربیتی قصه و قصه‌گویی در تعلیم و تربیت کودک

ارزش‌های تربیتی قصه‌گویی را می‌توان چنین خلاصه کرد:

  1. پرورش قدرت بیان و تکلم؛
  2. سرگرمی؛
  3. افزایش تجارب کودک؛
  4. پرورش ذوق هنری؛
  5. آشنایی با مشکلات و حل آنها‌؛
  6. افزایش معلومات و توسعه اطلاعات عمومی؛
  7. پرورش عزت‌نفس، جرئت ورزی و شهامت؛
  8. انتقال فرهنگ (آشنایی با فرهنگ بومی و پایبندی به آن)؛
  9. ایجاد روحیه دوستی(جعفری مفرد طاهری، 1387)؛
  10. پرورش تخیل و تفکر کودک (صباغیان، 1386)؛
  11. تلطیف عواطف و احساسات؛
  12. شناخت بیشتر محیط؛
  13. گسترش گنجینه لغات؛
  14. تعلیم ارزش‌های اخلاقی (حنیف، 1383)؛
  15. تحریک قوة ابتکار و ابداع در کودکان؛
  16. ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان؛
  17. رشد اعتمادبه‌نفس کودک و علاقه‌مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی؛
  18. برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام‌های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن؛
  19. آشنایی با صفات پسندیده و بیزاری از کارهای ناپسند(پشت‌دار، 1376).

اهمیت قصه در تربیت کودک

افلاطون در کتاب جمهوریت این‌چنین به بیان اهمیت قصه برای کودکان می‌پردازد:

باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایت‌هایی را که پذیرفته‌ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به‌وسیله حکایات حاصل می‌کند، به‌مراتب بیش از تربیتی است که جسم آنها به‌وسیله ورزش پیدا می‌کند (رحمان دوست، 1377).

قصه و قصه‌گویی پدیده‌ای است که قدمت آن به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن‌چنان ‌که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمی‌توان یافت که دارای قصه‌ها و حکایت‌های مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آن نباشد. در همه قرون گذشته قصةک نوع وسیله برای ارضای نیازهای روانی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان بوده است . به‌طورکلی قصه بیش از سایر وسایل تربیتی در رفتار کودک مؤثر است، به‌شرط آنکه درست و دقیق انتخاب شود. قصه می‌تواند ریشه بسیاری از انحرافات را در کودکان و نوجوانان بخشکاند و تأثیرات عمده تربیتی بر آنها‌ داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند با خواندن و شنیدن قصه‌ها به سرمایه‌های تمدن و میراث فرهنگی خود دست یابند، با آداب و سنن جامعه خویش و جامعه جهانی آشنا شوند و خود را برای زندگی آینده آماده‌تر سازند.


نقش قصه کودکانه در آموزش

نقش قصه کودکانه در آموزش

مقدمه:

قصه گویی در کشور ما سابقه ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه گویی در طول دوران و به ویژه در نظام های آموزشی کم رنگ شود.

20140512170539221_0.jpg

?

 

همچنین به قصه گویی هنوز به عنوان یک فن نگاه نمی شود و در نظام آموزش و پرورش جایگاه شایسته ای برای قصه گویی به چشم نمی خورد. بسیاری از علاقمندان به این فن، به تجارب خود متکی هستند و کمتر با روش های علمی و اصول قابل قبول این فن آشنایی دارند. بحث درباره ی نظام تعلیم و تربیت بسیار گسترده است، به گونه ای که وارد شدن به هر حیطه از آن، نیازمند دانش و تخصص است و اگر محققی واجد تخصص نباشد و علاوه برآن در زمینه ی مسائل تربیتی صبر و حوصله و دقت لازم را به کار نبرد، بی شک نمی تواند این نظام را به سر منزل مقصود هدایت کند.

همان گونه که می دانید در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستان ها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز، در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، از سختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است باز می مانند.

 

آنچه که این مقاله در پی آن است، بررسی جایگاه قصه گویی در نظام آموزش رسمی کشور است. این نظام گسترده بخش بسیار وسیعی از جامعه را تحت پوشش قرار می دهد. از دوران پیش دبستان تا دوران دانشگاه گستره ی نظام تعلیم و تربیت است، اما در این مقاله هرجا به نظام آموزشی اشاره می شود، مراد دوران پیش دبستان و دبستان است. این دو بخش نیمی از جمعیت دانش آموزی را تحت پوشش خود دارد. با این اوصاف این مقاله در پی آن است که به این سوالات پاسخ دهد:

 

  • آیا قصه گویی می تواند در رقابت با فعالیت های رسمی مدرسه به جایگاهی مطمئن دست یابد؟
  •  آیا در نظام آموزشی ما به قصه گویی به عنوان فعالیتی جدی نگاه می شود یا فعالیتی تفننی است که ارزش علمی - آموزشی خاصی ندارد ؟ و... 

 

با توجه به همه ی عوامل فوق در این مقاله ضمن مطالعه ی آرا و نظرات صاحب نظران سعی شده است تا با نگاهی دوباره به فعالیت قصه گویی جایگاه واقعی آن در نظام آموزشی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد.

 

20130306155805382_bball.gif?

 

قصه چیست؟

ادبیات کودک شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان و... است. ادبیات کودکان عبارتست از: تلاشی هنرمندانه در قالب کلام برای هدایت کودک به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله ی کلمات در اشکال و صورت های گوناگون.

 

برای شناخت جایگاه واقعی قصه گویی در نظام تعلیم و تربیت ابتدا لازم است عناصر اصلی این سرفصل را مورد دقت قرار دهیم.

پایانی خوش برای قصه‌های خوب

?

 

مطمئناٌ با شناخت و تعریف صحیح از کلیدهای واژگانی اصلی این عنوان، زمینه برای دستیابی مطمئن تر به جایگاه قصه گویی فراهم می شود.

 

در این عنوان به دو کلمه ی اصلی بر می خوریم نخست:

 قصه و دوم:

نظام تعلیم و تربیت برای شروع بحث بهتر است ابتدا کلمه ی قصه و قصه گویی را مجدداٌ تعریف کنیم: خانم سیما داد در کتاب فرهنگ و اصطلاحات ادبی ذیل کلمه ی قصه آورده است: " قصه در لغت به معنی حکایت و سرگذشت است و دراصطلاح به آثاری اطلاق می شود که در آن ها تاکید برحوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت ها است. در قصه یا حکایات محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه قرار دارد. حوادث قصه ها را به وجود می آورند و در واقع رکن اساسی بنیادی آن را تشکیل می دهند ؛ بی آنکه در گسترش و بازسازی قهرمان ها و آدم های قصه نقشی داشته باشد. "

 

همچنین در لغت نامه ی دکتر معین درباره ی کلمه ی تعلیم آمده است: "آموختنی های مربوط به مسائل اجتماعی، تمدن و امور اجتماعی. آموختن و یاد دادن" و تربیت: "پرورش دادن، رشد کردن "معنی شده است.

 

با توجه به دو تعریف فوق زمینه های بررسی جایگاه قصه گویی در نظام های آموزشی مشخص تر می شود.

 

20130306155805382_bball.gif?

 

جایگاه داستان کودکانه

برای بهبود نظام تعلیم و تربیت با توجه به گستره ی بسیار وسیع آن؛ نخست لازم است نوع جامعه ای که درآن به نقش و جایگاه قصه می پردازیم را بشناسیم. در بررسی جوامع و تا حدود پانزده سال قبل به دو نوع جامعه برمی خوریم: جامعه ی کشاورزی و جامعه ی صنعتی.

هرکدام از این دو جامعه از ارتباطاتی یک سویه بهره می بردند و وسیله ی انتقال پیام در آن ها عمدتاٌ نوشته، رادیو و تلویزیون بود. در اواخر قرن بیستم شاهد پیدایش جامعه ی دیگری به نام جامعه ی اطلاعاتی بودیم که اصلی ترین منبع در این جامعه دانش و اطلاعات است و عمده ترین سازمان های آن مراکز تحقیقاتی، دانشگاه ها و نظام های آموزشی می باشد. در این جامعه ارتباطات دوسویه و چند سویه است و این توانایی علاوه بر افزایش دادن سرعت ارسال و دریافت اطلاعات باعث افزایش فوق العاده ی سرعت رشد دانش نیز شده است. بنابراین در بخش آموزش دیگر نیازی به حفظ کردن مطالب نیست و باید هدف گذاری، برنامه ریزی و فرایند تدریس به سرعت از شیوه ی حفظ کردن و انبارداری اطلاعات به سمت ایجاد مهارت در فراگیرندگان به منظور توانایی دریافت اطلاعات مفید و مورد نیاز، چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها و کسب نتایج تولید دانش تغییر جهت دهد و زمینه برای یافتن روابط و حقایق به جای آموزش آن ها فراهم شود.

 

مفاهیم کودکانه در جهان کودکانه

?

 

با این اوصاف آیا نظام تعلیم و تربیت قابلیت این را دارد که مجدداٌ به فعالیت هایی نظیر قصه گویی رویکرد تازه ای ایجاد کند یا خیر ؟

اکنون همه ی نظام های تعلیم و تربیت به گونه ای با فناوری های ارتباطی درگیر می باشند. با توجه به هزینه های بسیار بالایی که در بسیاری از مدارس جهت بهبود امر تدریس و یادگیری به کار برده اند، انتظار می رفت که این عوامل به سمت ساده سازی و هیجان بخشیدن به آموزش پیش رود؛ اما متاسفانه در عمل مدارس فاقد نشاط و شادابی لازم می باشند. جریان تعلیم و تربیت نه فقط باید موجب شود تا خلاقیت در دانش آموزان توسعه یابد بلکه باید زمینه های آن را هم فراهم کند.

از سویی در نظام آموزشی رسمی کشورها و به ویژه در کشورهای جهان سوم به دلیل نیاز روزافزون جوامع به نیروهای متخصص تاکید بر یادگیری تئوریک است و به آموزش های نظری بیش از سایر آموزش ها توجه می شود.

به نظر می رسد نظام های آموزشی به ویژه نظام تعلیم و تربیت در کشور ما نیاز به بازسازی در زیربناهای فکری دارد. برای این منظور باید افراد آگاه و خبره بتوانند نیازهای جامعه ی اطلاعاتی را در کنار امور آموزشی به گونه ای سازماندهی کنند که تنوع فعالیت ها حفظ شده و همه چیز در خدمت سازندگی افرادی پرشور قرار گیرد.

 

20130306155805382_bball.gif?

 

نقش قصه

از جمله فعالیت هایی که می تواند بدون ایجاد حساسیت در نظام آموزشی از عهده ی مسئولیت خطیر پرورش کودکان بر آمده و همه چیز را همانند حلقه ای واحد به دور خود جمع کند، فعالیت قصه گویی است. قصه به لحاظ نیاز فطری انسان، همیشه یکی از برنامه های مورد علاقه ی اوست. در طول تاریخ علی رغم پیشرفت های سریع تکنولوژی هنوز زبان ساده ی قصه نقش بسیار مهمی در بیان مسائل آموزشی دارد. هرچند با توجه به تغییرات تکنولوژی، تغییراتی اساسی در استفاده از قصه ها صورت گرفته است و به سختی رویکردهای سابق نسبت به قصه گویی ایجاد می شود، اما با هماهنگی بین بخش های مختلف نظام های آموزشی می توان خلا موجود در آن را پر کرد.

در این راستا توجه به این نکته ضروری به نظر می رسد، که یکی از بخش های مهم ادبیات کودک، قصه می باشد. قصه کودک را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او می بخشد. قصه هایی که کودکان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و آن ها را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آن ها را یاری می دهد.

قصه، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان نقش قاطعی دارد.

 

هدف های برنامه ی ادبیات کودکان و به ویژه قصه در آموزش و پرورش دوره ی ابتدایی عبارتند از:

1- کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان

2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان

3-تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان

4-ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان

5- رشد اعتماد به نفس کودک و علاقمند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی

6- برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماداه ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.

 

کودک و قصه

?

 

متاسفانه نکته ای که تا کنون در نظام های آموزشی به چشم می خورد، تاکید بر جهل و نادانی کودکان است و این نگرش حاکی از طرز تلقی " انسان شکل نیافته " در تعلیم و تربیت است.

علاوه بر آن کتاب های درسی در هزاره ی جدید در حال تغییر است، اگر چه هنوز کتاب ها به صورت کامل متناسب با توانایی ها و خصوصیات ذهنی کودکان تدوین نشده است، اما آموزشگران جدید نسبت به نقش قصه در پرورش جسمی و روانی و ذهنی کودکان تاکید بسیار دارند و جامعه هم تا حدود زیادی این تغییرات را پذیرفته است.

طرز تلقی بزگسالان نسبت به کودک و سرشت او بخش مهمی از برداشت نسبت به مفهوم کودکی است. ادبیات جدید کودک، محصول دگرگونی در مفهوم کودک است و نگرش های تازه ای را نسبت به کودکان و توانایی ها و ویژگی های ذهنی آن ها پدید آورده است.

 

داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری و... ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستان ها را تشکیل می دهند.

پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فراگرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت در کودک هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای کودکان است.

کودک در نظام تعلیم و تربیت جدید انسانی فعال و پویا است که حق انتخاب دارد. او با تجارب متفاوتی روبه روست. یکی از کارهایی که کودک در نظام های آموزشی امروزه با آن روبه روست شنیدن، نوشتن و باز گفتن است. در ذهن کودک میلیون ها جرقه وجود دارد که هر کدام می تواند زمینه ی بروز و ظهور استعدادهای تازه را فراهم کند.

میل ذاتی کودک به شنیدن قصه موجب شده است تا قصه گویی به عنوان یکی از روش های آموزشی و تربیتی در طول اعصار مورد توجه باشد. کودک در داستان مایه ی زندگی خود را می یابد و خصوصیات رفتاری افراد را درک می کند.

داستان ها منعکس کننده ی نگاه انسان به جهان هستی و محیط پیرامون اوست و به همین دلیل قصه گویی راهی برای انتقال و آموزش آداب و رسوم و سنن از نسلی به نسل دیگر است. در تجدید حیات جاری قصه گویی، تعیین مرز ظریف بین اجرا و گفتن قصه به گونه ای فزاینده دشوار است و این تفاوت مربوط به رابطه ی بین گوینده و شنونده است و قصه در کانون این رابطه قرار دارد.

دانش آموز باید بتواند در طول قصه با قصه گو همراه باشد. اگر در نظام آموزشی به این مساله توجه شود، که قصه می تواند بسیاری از آموزه های تربیتی را به خوبی به مخاطب منتقل کند، مطمئنا رویکردها نسبت به فعالیت قصه گویی تغییرات جالبی پیدا خواهد کرد. متاسفانه به دلیل این که انتخاب معلمین در کشور با نگاه های پرورشی همراه نیست و در گزینش معلمان به توانمندی های خاص توجه نمی شود و ملاک گزینش بر اساس نمره می باشد، جایگاه قصه و قصه گویی و سایر فعالیت های پرورشی در نظام آموزشی به خوبی قوام نیافته است.

اگر فعالیت قصه گویی توسط فردی ناتوان که با اصول قصه گویی آشنا نیست، ارائه شود؛ نه تنها نمی تواند موثر واقع شود بلکه علی رغم میل فطری کودک به قصه او را از محیط قصه فراری می دهد. در این رابطه ما با دسته های مختلفی از قصه گویان روبه رو هستیم: قصه گو - مجری ها، قصه گو -کتابدارها و قصه گو- معلمان.

 

در نظام های آموزشی بیشتر شاهد قصه گو - معلمان هستیم؛ یعنی آن دسته از قصه گویانی که برای کودکان در برنامه های آموزشی قصه می گویند، اما علاقه مند به کار قصه گویی نیستند، در واقع آنان علاقه مند به اجرای قصه توسط قصه گو نیستند.

قصه خواند برای کودک، ارتباط پدر و کودک?

 

به دلیل حاکمیت این دیدگاه در نظام آموزشی، معلمین نمی توانند نقش قصه گویی را به خوبی ایفا کنند. معلیمن در نظام های آموزشی باید بدانند که بین اجرای فعالیت های آموزشی و فعالیت های پرورشی و فوق برنامه ارتباطی بسیار عمیق وجود دارد. ممکن است بسیاری از معلمین برای بچه های خود در خانه قصه بگویند و با شناختی که از او دارند درباره ی علاقه ها، ترس ها، یا محبت هایش قصه بگویند؛ اما قصه در مدرسه ویژگی های خاص خود را دارد. شکل ارائه ی آن متفاوت است. قصه در مدرسه شور و عاطفه ی بیشتری را می طلبد و باید به کودک آزادی عمل بیشتری بدهد. قصه با توجه به نیازهای فطری مخاطب فرق می کند. برای این منظور باید کتاب های درسی سرشار از ادبیاتی غنی و مفید باشد. این ادبیات باید با مدیریت و برنامه ریزی آموزشی همسو بوده و در برنامه ی تحصیلی خللی وارد نکند. معلم می تواند با قصه به دانش آموزان مهارت های پژوهشی را بیاموزد، می تواند گوش سپردن به قصه و برانگیختن کودکان را با آن ها تجربه کند.

 

20130306155805382_bball.gif?

 

نظام تعلیم و تربیت و قصه گویی

علاوه بر موارد فوق برنامه های آموزشی از جمله برنامه های چند رسانه ای می باشند. برنامه ی چند رسانه ای، برنامه ای است که ترکیبی از دو یا بیش از دو شکل هنری است که هر کدام می تواند جایگاه خود را داشته باشد و در مجموع کل واحدی را بیافریند.

قصه گویی در نظام آموزشی می تواند با اشکال مختلف درسی بیامیزد، به شرطی که روی برنامه ها به خوبی فکر شده باشد و ارتباط بین بخش های آن منسجم باشد. موثرترین برنامه ها آن هایی هستند که بر درون مایه یا موضوع درسی یا نویسنده ای خاص متمرکز شده باشند.

برای آماده سازی یک برنامه ی درسی که بتواند در نظام تعلیم و تربیت مفید واقع شود باید در مواد مورد استفاده ی آن دقت شود.

شرط موفقیت یک برنامه نظیر قصه گویی در مدارس روانی و موزون بودن آن است. در یک نظام تعلیم و تربیت باید بخش ها مکمل هم باشند و در عین حال آنقدر قدرت داشته باشند که مستقل به کار آیند.

اگر چه امروزه به عواملی نظیر تفکیک بودجه و کاهش تعداد کارکنان در نظام های آموزشی اشاره می شود، با این حال رویکردهای تازه ای نسبت به فعالیت هایی نظیر قصه گویی درحال پیدایش است

داستان ارثیه شرقى ماست

?

 

به نظر می رسد برای رفع مشکل عدم توانمندی معلمین به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر آموزشی باید دوره هایی برای آن ها برگزار شود. مدیران، معلمین و سایر افراد دست اندرکار نظام تعلیم و تربیت بایستی نسبت به شرکت در برنامه های قصه گویی ترغیب شوند، چون اگر بهترین قصه ها هم در خدمت شخصی که علاقمند به قصه گویی نباشد قرار گیرد و نتواند از عهده ی ارائه ی آن برآید، در واقع کاری عبث انجام شده است.

دوره های آموزش ضمن خدمت که بعضا بی توجه به نیازهای واقعی معلمین برگزار می شود نتایج مفیدی را به دنبال نخواهد داشت، اما با شناسایی افراد توانمند و علاقمند و برگزاری دوره های ضمن خدمت ویژه ی آنان کم کم نگرش ها نسبت به قصه گویی تغییر خواهد کرد.

در تدریس معلم باید طرح درس خود را از قبل آماده کرده باشد و از شیوه های مختلفی برای ارائه ی مطلب به دانش آموزان سود بجوید، اما متاسفانه در عمل چنین اتفاقی نمی افتد. معلم باید بداند که در عصر ارتباطات باید حجم دانسته هایش به حدی باشد که بتواند در برابر سوالات مختلف دانش آموزان پاسخگو باشد. با مسلط کردن خود به این تجهیزات است که او می تواند پله های موفقیت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد.

کسانی که شغل معلمی را برگزیده اند خود زمانی دانش آموز بوده اند و شرایط آموزشی و پرورشی را در مدارس تجربه کرده اند. علی رغم پیشرفت های ظاهری هنوز اتفاق تاثیر گذاری در مدارس و در نحوه ی تدریس معلمین نیفتاده است. باید در نظام آموزشی فرصت هایی فراهم شود که در برانگیختن انگیزه برای معلمین نقش کاربردی باشد.

همچنین برای کسب جایگاه مناسب برای فعالیتی نظیر قصه گویی لازم است در دانشگاه ها و سایر موسسات مرتبط رشته ای خاص ایجاد گردد تا نیروهایی توانمند برای فن قصه گوی تربیت شوند.

 

20130306155805382_bball.gif?

 

پشنهادات

آنچه در این مقاله به آن پرداخته شد، درواقع بررسی نظام آموزشی کشور و رویکردهای موجود در آن بود و سعی شد با تکیه بر مطالب صاحب نظران، به جایگاه قصه گویی و تاثیری که می تواند بر مخاطبان داشته باشد مطالبی ارائه شود. آنچه به نظر می رسد این است که در قدیم در مکتب خانه ها بسیاری از مسائل با زبان قصه به مخاطبان منتقل می شد، اما در نظام آموزشی امروزی از این ابزار سود برده نمی شود؛ حال آنکه در کتاب های جدید آموزش ابتدایی درس هایی با زبان قصه برای کودکان گنجانده شده است، که این امر می تواند جایگاه سابق قصه و قصه گویی را در نظام آموزشی تجدید کند.

دراین مقاله نویسنده با تجاربی که در مدت کار در کانون پرورش فکری کسب کرده و با حضور در جشنواره های قصه گویی یه این نتایج دست یافته است که:

 

کتا ب خوانی

?

 

کتاب های موجود در کتابخانه های کانون منابع بسیار مناسبی برای قصه گویی هستند، اما به دلیل این که ارتباط بین مراکز کانون و مدارس و به ویژه معلمان کم رنگ است، معلمین از این منابع آگاهی ندارند. با تشکیل گروه های قصه گویی در مدارس، حضور مربیان کانون در مدارس و ارائه ی قصه های جذاب و استفاده از شیوه های خلاق در قصه گویی توسط مربیان می تواند زمینه را برای بهبود وضعیت قصه گویی در مدارس فراهم کرد.

 

علاوه بر آن دوره های آموزش ضمن خدمت ویژه معلمین و معرفی منابع غنی ادبی به آن ها از سوی مراکزی نظیر کانون که قصه گویی را به عنوان یکی از فعالیت های اصلی در سر لوحه ی برنامه های خود دارد، می تواند جایگاه واقعی قصه گویی و نقشی که می تواند در آموزش و پرورش کودکان ایفا کند را به معلمین نشان بدهد.

برگزاری جشنواره های قصه گویی بین معلمین ابتدایی و همچنین جشنواره ی رقابتی بین مربیان کانون و معلمین مدارس نیز می تواند جایگاه قصه گویی رابهبود بخشد.

 

همچنین کانون به عنوان متولی قصه گویی در کشور باید در شیوه های برگزاری این فعالیت در کانون تجدید نظر انجام دهد تا زمینه ی بروز و ظهور استعدادهای جدید در قصه گویی فراهم شود. مثلا کانون می تواند قصه گویی و کتاب هایی در این زمینه و به ویژه کتاب قصه ها را به خانواده ها امانت دهد تا علاوه بر ایجاد فرهنگ مطالعه هنر قصه گویی در خانواده ها زنده بماند.


تاثیر قصه گویی بر رفتار و آینده کودکان

تاثیر قصه کودکانه بر زندگی و آینده ی کودک یک امر ثابت شده است به طوری که امروزه کارشناسان برای برخورد با کودک پرخاشگر و لجباز روش قصه درمانی را پیشنهاد می کنند. فواید قصه خواند برای کودک را بیشتر بشناسید.

چرا باید والدین برای کودکان فصه بگویند

تاثیر قصه گویی و فواید داستان کودکانه بر تربیت کودک کمکی بزرگ به والدین است. کودک شما اختلالات رفتاری دارد که شما بعد از امتحان کردن هزار و یک راه متاسفانه گاهی به تنبیه رو می آورید اما بهتر است دست نگاه دارید و با اصول و روشهای درست تربیت کودک با قصه خواندن بیشتر آشنا شوید.

گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است....

اختلال های رفتاری طبقه ای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آن هاست پا را فراتر می گذارند. آن ها به طور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا می گذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشه دار می کنند. گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل رو به رو می شوند و در معرض افسرده شدن قرار می گیرند. اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق می شود که در آن پاسخ های هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجان های فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ به طوری که در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری می کنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسی ها آن ها را طرد می کنند، در نتیجه فرصت های آموزشی آنان کاهش می یابد. به رغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجه اند، بیشتر آن ها تا سال ها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمی شوند مگر این که اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.

بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل می شوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبه های مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجه اند. ناتوانی های این کودکان از رفتارهای آن ها ناشی می شود. قصه درمانی در سال های اخیر به صورت یکی از فنون بازی درمانی مطرح شده است. استفاده از قصه درمانی به مثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روان شناختی کودکان منجر نمی شود. در قصه درمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصه های زندگی فرصت های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.

 

تاثیر و فواید قصه خواندن برکودکان

کودکان از طریق داستان ها و افسانه ها با حقایق و تجربه های زندگی آشنا می شوند. تأثیرپذیری از شخصیت های قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستان سرایی به شمار می روند. در واقع داستان خلاقیت گسترده ای است که با آن هر فردی می تواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی و آن ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن ها را مطرح کند.

داستان سرایی به مثابه تدبیری مداخله ای برای آموزش می تواند دانش آموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آن ها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارت های کلامی می تواند توانایی دانش آموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی به صورت آرام و توأم با بحث و گفت و گو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانش آموزان را به بهره گیری از تخیلاتشان تشویق می کند. این تخیل قوی می تواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانش آموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور می کنند.

تاثیر قصه گویی بر درمان مشکلات رفتاری کودکان

قصه ها می تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی در کودک نیز موثر واقع شوند

قصه ها می تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعمل های زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکل ها، حل آن ها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروه ها و طبقه های مختلف اجتماعی و سنی در داستان ها بیان می شود. اگر والدین یا درمان گران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساس های پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته می شود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیت آمیز با مشکل خود دست یابد. به همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان درمانی تأکید دارد و قصه ها در چگونگی رفتار و واقعیت های کودکان نقش موثری ایفا می نماید. قصه ها به کودکان راه حل هایی ارائه می دهند که غیرمنتظره و شگفت انگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهش گران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصه درمانی شده است.

برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارت های اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعه پسندانه، مهارت های ارتباطی و دوست یابی، مسئولیت پذیری، و غیره ناشی می شود؛ پس آموزش این مهارت ها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمان گران و روان شناسان کودک می توانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخله های درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گسترده تر از قصه های هدف دار را در برنامه های آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.

در این جا چند نمونه از راهبردهای مهارت های اجتماعی را ذکر می کنیم که مربیان می توانند برای آموزش آن ها از داستان استفاده کنند و برای این که کودک مطالب را بهتر درک کند از سوال های نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاش گر کمک می کند تا تمایلات و رفتارهای پرخاش گرانه خود را مهار کنند.

- پیوستن به فعالیت های دیگر

- ابراز خشم با لحن آرام

- ترک صحنه

- نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوه ای مودبانه

- یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب

- نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران

- استفاده از جمله های تلفیقی

- هم دلی کردن